داستان حکمت آموز کوتاه(داروی مسهل و مشکل در اتوبوس) یکی از دوستام تعریف می کرد : با اتوبوس از یه شهر دیگه داشتم میومدم یه بچه ۵-۶ ساله رو صندلی جلویی بغل مامانش یه شکلات کاکایویی رو هی میگرفت طرف من هی .... ادامه نوشته