داستان حکمت آموز کوتاه(عتیقه فروش و گربه) عتیقهفروشی در روستایی به منزل رعیتی ساده وارد شد. دید کاسهای نفیس و قدیمی دارد که در گوشهای افتاده و گربه در آن آب میخورد. با خود فکر کرد که اگر قیمت کاسه را .... ادامه نوشته