داستان کوتاه و جذاب( پادشاه بیمار و پیراهن مرد خوشبخت) پادشاهی پس از این که بیمار شد گفت: «نصف قلمرو پادشاهی ام را به کسی می دهم که بتواند مرا معالجه کند». تمام آدم های دانا دور هم جمع شدند تا ببیند چطور می .... ادامه نوشته