داستان کوتاه و جذاب (تاریخچه ی بیلاخ) گویند ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺣﻤﻠﻪ ﻣﻐﻮﻻﻥ ﺑﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﯽ ﺭﺣﻢ ﺗﺮﯾﻦ ﺳﺮﺩﺍﺭ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﯿﻼﺧﻮﺧﺎﻥ ﻧﺎﻡ ﺩﺍﺷﺖ، ﺑﻪ ﻃﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﻣﺨﺎﻟﻔﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﮕﯿﺮﯼ ﺑﻪ ﺳﺎﺩﮔﯽ ﻧﻤﯽ ﮐﺸﺖ ﻭ ﯾﮑﯽ ﯾﮑﯽ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﻫﺎﯼ ﺁﻧﺎﻥ .... ادامه نوشته
داستان کوتاه و جذاب(حضرت عیسی، عابد و جوان گنهکار) روزى حضرت عیسى (ع) از صحرایى میگذشت. در راه به عبادتگاهى رسید که عابدى در آنجا زندگى میکرد. حضرت با او مشغول سخن گفتن شد. در این هنگام جوانى که به کارهاى .... ادامه نوشته
داستان کوتاه و جذاب (چرا انوشیروان عادل بود) انوشیروان یکی از بزرگترین پادشاهان ساسانی بود. انوشیروان را معلمی بود. گویند روزی معلم او را بدون تقصیری بیازرد. انوشیروان کینه او را در دل گرفت تا به پادشاهی رسید. آن گاه از .... ادامه نوشته
داستان کوتاه و جذاب (به هوش آمدن با بوی بد پهن) آوردهاند که روزی شخصی که به تخلیه فاضلاب و طویله و ... اشتغال داشت از بازار عطرفروشان گذر کرد. در میانه بازار ناگهان غش نمود! و بر زمین افتاد.هر کس .... ادامه نوشته
داستان کوتاه و جذاب (گاندی و لنگه کفش او در قطار) گویند روزی گاندی در حین سوار شدن به قطار یک لنگه کفشش درآمد و روی خط آهن افتاد. او به خاطر حرکت قطار نتوانست پیاده شده و آن را بردارد. .... ادامه نوشته
داستان کوتاه و جذاب (دوران کمونیسم در شوروی و نبودن جوهر قرمز) یک داستان از دوران کمونیسم برایتان بگویم: مردی از آلمان شرقی به سیبری فرستاده شد تا آن جا کار کند. این مرد میدانست که نامههایش را سانسورچیها میخوانند. به همین .... ادامه نوشته
داستان کوتاه و جذاب (خر دردمند و گرگ نعلبند) یک روز یک مرد روستایی یک کوله بار روی خرش گذاشت و خودش هم سوار شد تا به شهر برود. خر پیر و ناتوان بود و راه دور و ناهموار بود و .... ادامه نوشته
داستان کوتاه و جذاب (سهروردی و عشق به ایران) سهروردی را گفتند تا به کی از ایران سخن گویی؟ گفت تا آن زمان که زنده ام. گفتند این بیماری است چون ایران دختره باکره ای نیست برای تو، و گنج سلطانی .... ادامه نوشته