www.sarzade.com;

داستان کوتاه آموزنده(دزدی که در خزانه،نمک سلطان را خورد)

داستان کوتاه آموزنده(دزدی که در خزانه،نمک سلطان را خورد) او دزدى ماهر بود و با چند نفر از دوستانش باند سرقت تشکیل داده بودند. روزى با هم نشسته بودند و گپ مى زدند. در حین صحبتهاشان گفتند: چرا ما همیشه با .... ادامه نوشته

داستان کوتاه آموزنده(پلنگ های زندگی و شیوانا),پلنگ های زندگی و شیوانا,پلنگ های زندگی,احساس قدرت

داستان کوتاه آموزنده(پلنگ های زندگی و شیوانا)

داستان کوتاه آموزنده(پلنگ های زندگی و شیوانا) روزی پلنگی وحشی به دهکده حمله کرد. شیوانا همراه با تعدادی ازجوانان برای شکار پلنگ به جنگل اطراف دهکده رفتند. اما پلنگ خودش را نشان نمی داد و دائم از تله شکارچیان می گریخت. سرانجام .... ادامه نوشته

داستان کوتاه آموزنده (درخت مشکلات)

داستان کوتاه آموزنده (درخت مشکلات) آقای نجار، یک روز کاری دیگر را هم به پایان برد. آخر هفته بود و تصمیم گرفت یکی از دوستانش را برای صرف نوشیدنی به خانه اش دعوت کند. موقعی که نجار و دوستش به خانه .... ادامه نوشته

داستان کوتاه آموزنده (قلم یا کلنگ قاضی),قلم یا کلنگ قاضی, قلم خانه ویران کن,قاضی و قلم خانه ویران کن,داستان کوتاه آموزنده از بزرگان

داستان کوتاه آموزنده (قلم یا کلنگ قاضی)

قلم یا کلنگ قاضی قلمی از قلمدان قاضی افتاد. شخصی که آنجا حضور داشت گفت: جناب قاضی کلنگ خود را بردارید. قاضی خشمگین پاسخ داد: مردک این قلم است نه کلنگ. تو هنوز کلنگ و قلم را از هم باز نشناسی؟ مرد گفت: .... ادامه نوشته

داستان کوتاه آموزنده (مادربزرگ و تیرکمان),مادربزرگ و تیرکمان,مادربزرگ,مادربزرگی که همه چیز را دیده بود

داستان کوتاه آموزنده (مادربزرگ و تیرکمان)

تیرکمان و مادربزرگی که همه چیز را دیده بود جانی کوچولو با پدر و مادر و خواهرش سالی برای دیدن پدربزرگ و مادربزرگ رفته بودن به مزرعه. مادربزرگ یه تیرکمون به جانی داد تا باهاش بازی کنه. موقع بازی جانی به .... ادامه نوشته

داستان کوتاه آموزنده (نمره ایی که به ورقه خودم دادم),نمره ایی که به ورقه خودم دادم, سخت گیری, سخت گیری نسبت به دیگران,خاطرات استاد دانشگاه

داستان کوتاه آموزنده (نمره ایی که به ورقه خودم دادم)

خاطره یک استاد دانشگاه شریف: نمره ایی که به ورقه خودم دادم این خاطره از یکی از اساتید قدیمی دانشکده متالورژی دانشگاه صنعتی شریف نقل شده است: یک بار داشتم ورقه های امتحانی دانشجوها رو تصحیح می کردم، به برگه ای رسیدم .... ادامه نوشته

داستان کوتاه آموزنده (میوه برای پیرزن),میوه برای پیرزن, کدام مستحق تریم,پیرزن مستحق,داستان شب چله,کیسه های میوه

داستان کوتاه آموزنده (میوه برای پیرزن)

داستان کوتاه آموزنده (میوه برای پیرزن) شب سردی بود. پیرزن بیرون میوه فروشی زل زده بود به مردمی که میوه می خریدن. شاگرد میوه فروش تند تند پاکت های میوه رو توی ماشین مشتری ها می ذاشت و انعام می گرفت. .... ادامه نوشته

داستان کوتاه آموزنده (سگ وفادار),سگ وفادار,داستان سگ وفادار,داستان کوتاه آموزنده زیبا,داستان کوتاه آموزنده و جالب, قصه های جالب,حکایات آموزنده و خواندنی

داستان کوتاه آموزنده (سگ وفادار)

داستان سگ وفادار- هاچیکو مدتها قبل در ژاپن سگی به نام هاچیکو بسیار معروف گشت که زندگی و رفتار او شبیه افسانه ای از یاد نرفتنی در خاطرات باقی ماند. هاچیکو سگ سفید نری از نژاد آکیتا بود که در اوداته .... ادامه نوشته

داستان کوتاه آموزنده (بز زندگی),بز زندگی,مرشد و کشتن بز,بز خانواده فقیر,موانع رشد,داستان کوتاه آموزنده زیبا

داستان کوتاه آموزنده (بز زندگی)

دستور مرشد برای کشتن بز زندگی روزگاری مرید و مرشدی خردمند در سفر بودند. در یکی از سفرهایشان در بیابانی گم شدند و تا آمدند راهی پیدا کنند شب فرا رسید. نا گهان از دور نوری دیدند و با شتاب سمت .... ادامه نوشته

داستان کوتاه آموزنده (معیار حقوق دادن),معیار حقوق دادن,معیار حقوق دادن مهندس روسی, کارگران ایرانی نمازگزار,نماز و عدم خیانت,

داستان کوتاه آموزنده (معیار حقوق دادن)

معیار حقوق دادن مهندس روسی به کارگران ایرانی یک مهندس روسی تعدادی کارگر ایرانی را برای کار استخدام کرده بود. کارگران بنا به وظیفه شرعی وقت اذان که می‌شد برای خواندن نماز دست از کار می‌کشیدند. یک روز مهندس به آنان .... ادامه نوشته

داستان کوتاه آموزنده (کریم واقعی),کریم واقعی,قلیان کریم خان زند,کریم واقعی کیست؟,قلیان کریم خان زند و کریم واقعی

داستان کوتاه آموزنده (کریم واقعی)

داستان قلیان کریم خان زند و اینکه کریم واقعی کیست؟ درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل .... ادامه نوشته

داستان کوتاه آموزنده (قدرت باورها),قدرت باورها,می توانید,هستید,داستان کوتاه آموزنده از بزرگان

داستان کوتاه آموزنده (قدرت باورها)

  داستان کوتاه آموزنده (قدرت باورها) در یک باشگاه بدن سازی پس از اضافه کردن ۵ کیلوگرم به رکورد قبلی ورزشکاری از وی خواستند که رکورد جدیدی برای خود ثبت کند. اما او موفق به این کار نشد. پس از او خواستند وزنه .... ادامه نوشته

داستان کوتاه آموزنده (علت موفقیت کارخانه ماشین بنز),علت موفقیت کارخانه ماشین بنز,زنانی که باعث موفقیت شرکت بنز شدند,علل موفقیت ماشین بنز,داستان کوتاه آموزنده از بزرگان

داستان کوتاه آموزنده (علت موفقیت کارخانه ماشین بنز)

علت موفقیت کارخانه ماشین بنز صنعت خودروسازی جهان بدون شرکت بنز احتمالا راه دیگری را می‏پیمود و در وضعیت فعلی قرار نداشت و بنیانگذار شرکت بنز نیز احتمالا اگر مادر دیگری داشت، راه دیگری را پیموده بود. کارل فردریش بنز در سال .... ادامه نوشته

داستان کوتاه آموزنده جالب,داستان کوتاه آموزنده از بزرگان,داستان کوتاه آموزنده زیبا,داستان کوتاه آموزنده جدید,داستان کوتاه آموزنده و جالب

داستان کوتاه آموزنده (امیدوار بودن)

داستان کوتاه آموزنده (امیدوار بودن) تعدادی موش آزمایشگاهی رو به استخر آبی انداختند و زمان گرفتن تا ببینن چند ساعت دوام میارن، حداکثر زمانی رو که تونستن دوام بیارن ۱۷ دقیقه بود. سری دوم موش ها رو با توجه به اینکه حداکثر .... ادامه نوشته

داستان کوتاه آموزنده (بهترین خاطره کوفی عنان),بهترین خاطره کوفی عنان,بهترین خاطره کوفی عنان از دوران تحصیل,یک خاطره آموزنده از کوفی عنان

داستان کوتاه آموزنده (بهترین خاطره کوفی عنان)

داستان کوتاه آموزنده (بهترین خاطره کوفی عنان) از کوفی عنان (دبیر کل سابق سازمان ملل و برنده صلح نوبل) پرسیدند: بهترین خاطره ی شما از دوران تحصیل چه بود؟ او جواب داد: «روزی معلم علوم ما وارد کلاس شد و برگه ی سفید .... ادامه نوشته

داستان کوتاه آموزنده (سرعت زندگی),سرعت زندگی,پاره آجر و ماشین مرد ثروتمند,داستان کوتاه آموزنده

داستان کوتاه آموزنده (سرعت زندگی)

داستان کوتاه آموزنده (سرعت زندگی) مردی ثروتمند در اتومبیل جدید و گران قیمت خود با سرعت فراوان از خیابان کم رفت و آمدی می گذشت .ناگهان از بین دو اتومبیل پارک شده در کنار خیابان، یک پسر بچه پاره آجری به .... ادامه نوشته