داستان کوتاه و جذاب (سهروردی و عشق به ایران) سهروردی را گفتند تا به کی از ایران سخن گویی؟ گفت تا آن زمان که زنده ام. گفتند این بیماری است چون ایران دختره باکره ای نیست برای تو، و گنج سلطانی .... ادامه نوشته
داستان کوتاه و جذاب(درس بده ولی پند مده که پند نیاز به سفر هفتاد ساله دارد) در شهر "میانه" نوجوانی باهوش تمام کتابهای استادش را آموخته و چشم بسته آن ها را برای دیگر شاگردان می خواند. استادش به او گفت به .... ادامه نوشته
داستان کوتاه و جذاب(سقراط و پالایش سه گانه برای سخن گفتن در مورد دیگران) در یونان باستان، سقراط به دانش زیادش مشهور و احترامی والا داشت. روزی یکی از آشنایانش، فیلسوف بزرگ را دید و گفت: سقراط، آیا می دانی من .... ادامه نوشته
داستان کوتاه و جذاب( آرایشگر آمریکایی و مهندس ایرانی) در آمریکا، آرایشگری زندگی می کرد که سالها بچه دار نمی شد. او نذر کرد که اگر بچه دار شود، تا یک ماه سر همه مشتریان را به رایگان اصلاح کند. بالاخره .... ادامه نوشته
داستان کوتاه و جذاب(مار و قورباغه و لک لک ها) مارها قورباغهها را می خوردند و قورباغهها از این نابسامانی بسیار غمگین بودند تا اینکه قورباغهها علیه مارها به لک لکها شکایت کردند. لک لکها چندی از مارها را خوردند و .... ادامه نوشته
داستان کوتاه و جذاب( افتادن مردی در چاه و نجات او توسط فرد بیسواد) روزی مردی داخل چاهی افتاد و بسیار دردش آمد. یک روحانی او را دید و گفت : حتما گناهی انجام دادهای. یک دانشمند عمق چاه و رطوبت خاک آن را .... ادامه نوشته
داستان کوتاه و جذاب( الماس وجود- کشاورزی به دنبال کشف معدن الماس) کشاورزی افریقایی در مزرعه اش زندگی خوب و خوشی را با همسر و فرزندانش داشت. یک روز شنید که در بخشی از افریقا معادن الماسی کشف شده اند و مردمی .... ادامه نوشته
داستان کوتاه و جذاب( پادشاه بیمار و پیراهن مرد خوشبخت) پادشاهی پس از این که بیمار شد گفت: «نصف قلمرو پادشاهی ام را به کسی می دهم که بتواند مرا معالجه کند». تمام آدم های دانا دور هم جمع شدند تا ببیند چطور می .... ادامه نوشته
داستان کوتاه و جذاب(اول رئیس) غول چراغ جادو، منشی، رئیس و مدیر فروش یه روز مسؤول فروش، منشی دفترو مدیر شرکت برای ناهار به سمت سلف قدم می زدند. یهو یه چراغ جادو روی زمین پیدا می کنن و روی اون رو .... ادامه نوشته
داستان کوتاه و جذاب(آفرینش کلاغ و طوطی) کلاغ و طوطی هر دو سیاه و زشت آفریده شدند. طوطی شکایت کرد و خداوند او را زیبا کرد. ولی کلاغ گفت : هر چه از دوست رسد نیکوست. و نتیجه آن شد که می .... ادامه نوشته
داستان کوتاه و جذاب(سوال از استاد در مورد بهترین شمشیر زن) جنگجویی از استادش پرسید: بهترین شمشیرزن کیست؟ استادش پاسخ داد: به دشت کنار صومعه برو. سنگی آنجاست. به آن سنگ توهین کن. شاگرد گفت: اما چرا باید این کار را بکنم؟ سنگ .... ادامه نوشته
داستان کوتاه و جذاب( گروه ۹۹ و آزمودن حرص و طمع توسط پادشاه) پادشاهی که یک کشور بزرگ را حکومت می کرد، باز هم از زندگی خود راضی نبود. اما خود نیز علت را نمی دانست تا روزی که در کاخ .... ادامه نوشته
داستان کوتاه و جذاب(شانس اول برای ازدواج و گاوی که دم نداشت) مرد جوانی در آرزوی ازدواج با دختر زیباروی کشاورزی بود. به نزد کشاورز رفت تا از او اجازه بگیره. کشاورز براندازش کرد و گفت: پسر جان، برو در آن .... ادامه نوشته
داستان کوتاه و جذاب(سوال از کشیش: دعا کردن در حین سیگار کشیدن) در بازگشت از کلیسا، جک از دوستش ماکس می پرسد: فکر می کنی آیا می شود هنگام دعا کردن سیگار کشید؟ ماکس جواب می دهد: چرا از کشیش نمی پرسی؟ جک .... ادامه نوشته
داستان کوتاه آموزنده فرشته بیکار و شکرگزاری به درگاه خداوند روزی مردی خواب عجیبی دید. دید که پیش فرشته هاست و به کارهای آنها نگاه می کند. هنگام ورود، دسته بزرگی از فرشتگان را دیدکه سخت مشغول کارند و تند تند .... ادامه نوشته
تست شخصیت شناسی جالب ۱ــ دوست دارید چه نوع پرنده ای باشید؟ الف: شباهنگ ب: جغد ج: عقاب د: فلامینگو هــ : پنگوئن ۲ ــ کدام یک از آلات موسیقی را دوست دارید؟ الف: پیانو ب: ویولن ج: سازدهنی د: گیتار هــ : دف ۳ــ فرض کنید شما مشخصه صورت کسی هستید، کدام .... ادامه نوشته