داستان حکمت آموز کوتاه(پیرمردی که فکر می کرد گوش همسرش سنگین شده) مردی متوجه شد که گوش همسرش سنگین شده و شنوایی اش کم شده است، به نظرش رسید که همسرش باید سمعک بگذارد ولی نمی دانست این موضوع را چگونه .... ادامه نوشته
داستان حکمت آموز کوتاه(راه ساده پیدا کردن قوطی خالی) راه ساده پیدا کردن قوطی خالی در یک شرکت تولیدی در یک شرکت بزرگ ژاپنی که تولید وسایل آرایشی را برعهده داشت، یک مورد به یاد ماندنی اتفاق افتاد: شکایتی از سوی یکی مشتریان .... ادامه نوشته
داستان حکمت آموز کوتاه(برنامه نویس و مهندس) یک برنامه نویس و یک مهندس در یک مسافرت طولانى هوائى کنار یکدیگر در هواپیما نشسته بودند. برنامه نویس رو به مهندس کرد و گفت: مایلى با همدیگر بازى کنیم؟ مهندس که میخواست استراحت .... ادامه نوشته
داستان حکمت آموز کوتاه(پندی از سقراط حکیم) پندی از سقراط حکیم- خودخواهی بیماری است روزی سقراط حکیم مردی را دید که خیلی ناراحت و متاثر بود. علت ناراحتی اش را پرسید. شخص پاسخ داد : در راه که می آمدم یکی از آشنایان را .... ادامه نوشته
داستان حکمت آموز کوتاه(بوفالو و بز خودخواه) بوفالوی نر قوی موفق شد تا از حمله شیر بگریزد او به سوی غاری می دوید که اغلب به عنوان پناهگاه از آن استفاده می نمود هوا تاریک شده بود بلاخره به غار رسید .... ادامه نوشته
داستان حکمت آموز کوتاه(بیان احساس به روش ناپلئون) بیان احساس به روش ناپلئون در مغازه پوست فروش به هنگام اشغال روسیه توسط ناپلئون دسته ای از سربازان وی، درگیر جنگ شدیدی در یکی از شهرهای کوچک آن سرزمین زمستان های بی پایان .... ادامه نوشته
داستان حکمت آموز کوتاه(به دنیای سیاست خوش آمدی) از دختر یکی از دوستام پرسیدم که وقتی بزرگ شدی میخوای چیکاره بشی؟ گفت که میخواد رئیس جمهور بشه. دوباره پرسیدم که اگه رئیس جمهور بشی اولین کاری که دوست داری انجام بدی .... ادامه نوشته
داستان حکمت آموز کوتاه(راننده تاکسی عاشق و چهارشنبه آخر ماه) صبح ها مسیر ثابتی دارم و اگر عجله نداشته باشم آنقدر در ایستگاه منتظر می مانم تا تاکسی مورد علاقه ام برسد. در واقع راننده این تاکسی را دوست دارم. راننده .... ادامه نوشته
داستان حکمت آموز کوتاه(پادشاه و وزیرانش و سه کیسه میوه) یکی از روزها، پادشاه سه وزیرش را فراخواند و از آنها درخواست کرد کارعجیبی انجام دهند : از هر وزیر خواست تا هریک کیسه ای برداشته و به باغ قصر بروند و .... ادامه نوشته
داستان حکمت آموز کوتاه(سید جیکاک) سرهنگ «جیکاک» مأمور اطلاعاتی بریتانیا، در طی جنگ جهانی دوم و پس از آن در ایران نقش زیادی را در جهت منافع کشورش ایفا نمود. جیکاک با خاتمه جنگ جهانی دوم به استخدام شرکت نفت ایران .... ادامه نوشته
داستان حکمت آموز کوتاه(داروی مسهل و مشکل در اتوبوس) یکی از دوستام تعریف می کرد : با اتوبوس از یه شهر دیگه داشتم میومدم یه بچه ۵-۶ ساله رو صندلی جلویی بغل مامانش یه شکلات کاکایویی رو هی میگرفت طرف من هی .... ادامه نوشته
داستان حکمت آموز کوتاه(زیبایی زندگی و گل پژمرده) وقتی که نشستم تا مطالعه کنم، نیمکت پارک خالی بود. در زیر شاخههای طویل و پیچیدهی درخت بید کهنسال، دلسردی از زندگی دلیل خوبی برای اخم کردنم شده بود، چون دنیا میخواست مرا .... ادامه نوشته
داستان حکمت آموز کوتاه(آلفرد نوبل) آلفرد نوبل از جمله افراد معدودی بود که این شانس را داشت تا قبل از مردن، آگهی وفاتش را بخواند! حتما می دانید که نوبل مخترع دینامیت است. زمانی که برادرش لودویگ فوت شد، روزنامهها اشتباهاً .... ادامه نوشته
داستان حکمت آموز کوتاه(سلطان محمود غزنوی و سه درخواست او در زمان دادخواهی) سلطان محمود غزنوی شبی هر چه کرد خوابش نبرد. غلامان را گفت: حکما به کسی ظلم شده او را بیابید. پس از کمی جستجو غلامان باز گشتند و .... ادامه نوشته
داستان حکمت آموز کوتاه(پلنگ و حیوانات بیمار باغ وحش) در حیوانات وحشی یک پارک ملی بیماری عجیبی افتاده بود و هر روز گروهی از وحوش تلف می شدند. پس از بررسی معلوم شد که دلیل آن این است که پلنگ ها .... ادامه نوشته
داستان حکمت آموز کوتاه(عشق به مادر پس از مرگ) دکتر اس. وایر میچل متخصص برجسته ی اعصاب در فیلادلفیا، در یک غروب زمستانی بعد از کار روزانه بر روی صندلی به خواب رفته بود، که با صدای زنگ در بیدار شد .... ادامه نوشته