داستان کوتاه آموزنده (قدرت باورها) در یک باشگاه بدن سازی پس از اضافه کردن ۵ کیلوگرم به رکورد قبلی ورزشکاری از وی خواستند که رکورد جدیدی برای خود ثبت کند. اما او موفق به این کار نشد. پس از او خواستند وزنه .... ادامه نوشته
علت موفقیت کارخانه ماشین بنز صنعت خودروسازی جهان بدون شرکت بنز احتمالا راه دیگری را میپیمود و در وضعیت فعلی قرار نداشت و بنیانگذار شرکت بنز نیز احتمالا اگر مادر دیگری داشت، راه دیگری را پیموده بود. کارل فردریش بنز در سال .... ادامه نوشته
داستان کوتاه آموزنده (امیدوار بودن) تعدادی موش آزمایشگاهی رو به استخر آبی انداختند و زمان گرفتن تا ببینن چند ساعت دوام میارن، حداکثر زمانی رو که تونستن دوام بیارن ۱۷ دقیقه بود. سری دوم موش ها رو با توجه به اینکه حداکثر .... ادامه نوشته
داستان کوتاه آموزنده (بهترین خاطره کوفی عنان) از کوفی عنان (دبیر کل سابق سازمان ملل و برنده صلح نوبل) پرسیدند: بهترین خاطره ی شما از دوران تحصیل چه بود؟ او جواب داد: «روزی معلم علوم ما وارد کلاس شد و برگه ی سفید .... ادامه نوشته
داستان کوتاه آموزنده (سرعت زندگی) مردی ثروتمند در اتومبیل جدید و گران قیمت خود با سرعت فراوان از خیابان کم رفت و آمدی می گذشت .ناگهان از بین دو اتومبیل پارک شده در کنار خیابان، یک پسر بچه پاره آجری به .... ادامه نوشته
داستان کوتاه آموزنده (دلیل پرورش گل) مردی تاجر در حیاط قصرش انواع مختلف درختان و گیاهان و گلها را کاشته و باغ بسیار زیبایی را به وجود آورده بود. هر روز بزرگترین سرگرمی و تفریح او گردش در باغ و لذت .... ادامه نوشته
درویش یک دست و کرامت او درویشی در کوهساری دور از مردم زندگی میکرد و در آن خلوت به ذکر خدا و نیایش مشغول بود. در آن کوهستان، درختان سیب و گلابی و انار بسیار بود و روزی درویش فقط از .... ادامه نوشته
داستان کوتاه آموزنده (من خودم هستم) روزی با دوستم از کنار یک دکه روزنامه فروشی رد می شدیم دوستم روزنامه ای خرید و مودبانه از مرد روزنامه فروش تشکر کرد، اما آن مرد هیچ پاسخی به تشکر او نداد. همان طور .... ادامه نوشته
داستان کوتاه آموزنده (امید کسی را ناامید نکن) ابوریحان بیرونی در خانه یکی از بزرگان نیشابور میهمان بود. از هشتی ورودی خانه، صدای او را می شنید که در حال نصیحت و اندرز است. مردی به دوست ابوریحان می گفت هر روز .... ادامه نوشته
داستان کوتاه آموزنده (نقاشی مادر یک چشم) پسر کوچولو از مدرسه اومد و دفتر نقاشیش رو پرت کرد روی زمین! بعد هم پرید بغل مامانش و زد زیر گریه! مادر نوازش و آرومش کرد و خواست که بره و لباسش رو .... ادامه نوشته
داستان کوتاه آموزنده (دنیای مگس در خانه من) دیروز پس از یک هفته که مگسی در خانه ام می گشت، جنازه اش را روی میز کارم پیدا کردم. یک هفته بود که با هم زندگی می کردیم. شبها که دیر می .... ادامه نوشته
مزرعه دار و مترسک ها در مزرعه های همسایه یک روز مرد مزرعه داری برای اینکه مزرعه اش از خیلی چیزها در امان بمونه تصمیم گرفت تا یک مترسک درست بکنه. دست به کار شد و شروع به ساختن یک مترسک .... ادامه نوشته
داستان کوتاه آموزنده (دستیابی به رویای دست نیافتنی) «آنتونی رابینز» در کتاب «یادداشتهای یک دوست» مینویسد: دوست من «دابلیو میچل» در یک حادثه وحشتناک موتورسیکلت دو سوم بدنش سوخت. هنگامی که در بیمارستان بستری بود تصمیم گرفت به هر قیمتی که .... ادامه نوشته
داستان کوتاه آموزنده (ابلیس و فرعون) گویند ابلیس، زمانی نزد فرعون آمد در حالیکه فرعون خوشه ای انگور در دست داشت و می خورد، ابلیس به او گفت: آیا کسی می تواند این خوشه انگور را به مروارید خوش آب و .... ادامه نوشته
داستان کوتاه آموزنده (مسیح و بهشت و جهنم) ﺣﻜﺎﻳﺘﻲ ﺍﺯ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﺴﻴﺢ(ع) ﻧﻘﻞ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺷﻨﻴﺪﻧﻲ ﺍﺳﺖ. ﻣﻲ ﮔﻮﻳﻨﺪ حضرت عیسی(ع) ﺍﻳﻦ ﺣﻜﺎﻳﺖ ﺭﺍ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺩﺭ ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ ﻫﺎﻱ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻴﺎﻥ ﻣﻲ ﻛﺮﺩ. ﺣﻜﺎﻳﺖ ﺍﻳﻦ .... ادامه نوشته
داستان کوتاه آموزنده (معنی دوم عشق) روزی یکی از خانه های دهکده آتش گرفته بود . زن جوانی همراه شوهر و دو فرزندش در آتش گرفتار شده بودند . شیوانا و بقیه اهالی برای کمک و خاموش کردن آتش به سوی .... ادامه نوشته